Web Analytics Made Easy - Statcounter

پریدن از روی پل عابر پیاده، پرتاب خود جلوی قطار، خودسوزی، پریدن از ساختمان مسکونی/خوابگاه، حلق‌آویز‌کردن، خوردن قرص‌های سمی مانند قرص برنج و خودکشی با اسلحه از روش‌های مختلف خودکشی هستند.

به گزارش شرق، ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. آمار خودکشی در ایران در بهار ۲۰۲۰ نسبت به سال ۲۰۱۹، ۲۳ درصد افزایش داشته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

میزان خودکشی در دوره چهار ساله ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹، ۶۰ درصد افزایش داشته و نرخ خودکشی در کشور هر سال ۱۵ درصد افزایش داشته است.

روش‌های خودکشی هر روز وحشتناک‌تر و ترسناک‌تر می‌شود و در نقاط مختلف کشور مشاهده شده است. در اینجا سه سؤال مهم وجود دارد: چه چیزی درباره نرخ فزاینده خودکشی در ایران می‌دانیم و چه چیزی نمی‌دانیم؟ مهم‌ترین عوامل اقتصادی-اجتماعی مؤثر در خودکشی در کشور چیست؟ و سیاست دولت در قبال این موضوع چیست؟

خودکشی در ایران در چند دهه گذشته رو به افزایش بوده است. ایران در دهه ۱۹۸۰ جزء کشور‌هایی بود که کمترین میزان خودکشی را داشت. نرخ خودکشی از ۱.۳ در هر صد هزار نفر در سال ۱۹۸۴ به ۶.۰ در هر صد هزار نفر در سال ۲۰۰۴ افزایش یافت.

این تعداد در سال ۲۰۱۸ به ۶.۲۳ در هر صد هزار نفر رسید. در سال ۲۰۱۵، نرخ خودکشی ۹۴ در هر صد هزار نفر بود. در برخی استان‌ها، سال‌هاست میزان خودکشی از سطح هشدار فراتر رفته و به گروه کشور‌هایی رسیده که میزان خودکشی بالاست.

بیشترین افزایش خودکشی در جمعیت ۲۵ تا ۳۴‌ساله گزارش شده است. بر اساس برخی آمار، اقدام به خودکشی (حدود صد هزار مورد در سال ۲۰۱۸) ۲۰ برابر بیشتر از خودکشی واقعی بوده است.

می‌دانیم که خودکشی در ایران در سال‌های اخیر افزایش یافته است (از حدود سه‌هزارو ۶۴۹ نفر در سال ۲۰۱۰ به حدود چهارهزارو ۹۹۲ نفر در سال ۲۰۱۷)؛ با‌این‌حال، جزئیات خاصی در رابطه با سن، جنسیت، شغل، محل سکونت و وضعیت خانواده منتشر نشده است.

می‌دانیم که میزان خودکشی افراد متأهل نسبت به افراد مجرد افزایش یافته، سن خودکشی کاهش یافته، خودکشی دسته‌جمعی به‌عنوان یک پدیده جدید به وجود آمده (مانند خودکشی سه خواهر در تهران) و درصد خودکشی روستاییان نیز افزایش یافته و از حدود ۲۰ درصد در سال ۲۰۱۲ به حدود ۳۰ درصد در سال ۲۰۱۵ رسیده است.

خودکشی در ایران با عوامل مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مانند بی‌کاری، فقر، فشار اجتماعی و نیز عوامل روانی (افسردگی، اضطراب) همراه است. بر اساس مطالعات غیر‌رسمی، میانگین سنی اقدام‌کنندگان به خودکشی ۲۵ سال بوده است.

به‌طور متوسط ۴۱.۸ درصد مرد، ۵۰.۵ درصد مجرد و ۷۰.۰ درصد از مناطق شهری بودند. بیشتر افراد بی‌کار بودند: ۵۴.۲ درصد به‌طور متوسط خانه‌دار، ۲۴.۵ درصد دانشجو و ۲۱ درصد مرد بی‌کار بودند. سابقه پزشکی نشان داد ۱۶.۲ درصد سابقه ناتوانی و ۴۲ درصد سابقه اختلالات روانی داشتند.

خودکشی عمومی پیام‌های خاصی مانند ناامیدی، ترس از فراموش‌شدن و اعتراض به بی‌عدالتی را منتقل می‌کند. من این‌ها را «دلایلی» برای خودکشی نمی‌دانم؛ زیرا بدون گفت‌وگوی دقیق با فردی که خودکشی می‌کند، نمی‌توان دلایل آن را مشخص کرد و این در مواردی که فرد فوت کرده، غیرممکن است.

به غیر از گزارش‌های نادر فوق، اطلاعات کافی برای درک جامع چرایی خودکشی افراد در ایران وجود ندارد. برای مثال، ما نمی‌دانیم سالانه چند نوجوان اقدام به خودکشی می‌کنند و این تعداد در طول سال‌ها چگونه تغییر کرده است. هیچ مرکز ملی برای جمع‌آوری اطلاعات مربوط به خودکشی و ارسال آن به‌صورت سالانه وجود ندارد.

خودکشی کودکان

خودکشی کودکان و نوجوانان که این روز‌ها رایج شده است، این سؤال را در ذهن همه ایجاد می‌کند که چه اتفاقی در زندگی یک کودک ۱۰ یا ۱۱‌ساله افتاده که او را به پدیده‌ای به نام خودکشی و سپس عملی‌کردن آن وادار کرده است؟ چرا‌که کودک و نوجوان در این سن هنوز طعم زندگی را نچشیده و اقدام به خودکشی آن‌ها نشان از شرایط وحشتناک زندگی در وضعیت او دارد.

در‌حالی‌که طبق قانون اساسی کشور، دولت موظف است تا پایان دوره متوسطه برای همه تحصیلات رایگان فراهم کند، اما تقریبا این اتفاق نمی‌افتد.

بعد از کرونا بخشی از دانش‌آموزان به دلیل نداشتن دسترسی به وسایل دیجیتال برای آموزش آنلاین از تحصیل بازماندند و همان زمان اخبار خودکشی آن‌ها رسانه‌ای شد. بخشی از دانش‌آموزان ایرانی از نیاز‌های اولیه محروم هستند و بسیاری از آن‌ها توانایی تحصیل ندارند.

خودکشی دانش‌آموزان بیانگر فشار‌های اجتماعی

سیدحسن حسینی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، درباره علل خودکشی می‌گوید: فرض می‌کنیم در فرهنگی که پاسخ‌گویی جایگاه سخت، اما مشخصی دارد، یعنی فرد باید به بزرگ‌تر‌ها در ازای کوچک‌ترین کاری که کرده پاسخ‌گو باشد، فرد مرتکب کاری می‌شود که پاسخ‌گو‌بودنش حتمی و غیرقابل‌بخشش است و فرد هم پاسخ قانع‌کننده‌ای ندارد، اینجا همان جایی است که فرد به سمت خودکشی می‌رود.

وی با اشاره به انواع خودکشی نیز گفت: از‌جمله خودکشی‌هایی که در میان جوانان دختر یا پسر رایج است، بر سر مسائل عشق و عاشقی است؛ اینکه دختر یا پسر جوانی فردی را دوست دارد، اما از او جواب رد می‌شنود. در مدل دیگری افراد این بار به خاطر خودشان و بر سر مرکزیت‌داشتن خود خودکشی می‌کنند؛ یعنی فرد تصور می‌کند مرکز قدرت است و از این‌رو وقتی این قدرت را رو به اضمحلال می‌بیند، دست به خودکشی می‌زند؛ مثل خودکشی سیاست‌مداران و دیکتاتور‌ها در طول تاریخ.

این جامعه‌شناس درباره خودکشی در نوجوانان و دانش‌آموزان نیز گفت: اینکه کودکان و نوجوانان ما دست به خودکشی می‌زنند واقعا نکته تأسف‌بار و سؤال‌برانگیزی است. وقتی خودکشی در جامعه‌ای به این سطح می‌رسد، نشان می‌دهد چقدر فشار‌های اجتماعی و افسردگی ناشی از آن و مهم‌تر از آن نبود حمایت‌های اجتماعی افزایش یافته که کودکان و نوجوانان به سمت خودکشی خیز برمی‌دارند و حرکت می‌کنند.

پناه‌بردن به مواد مخدر هم خودکشی است

وی با بیان اینکه البته در مورد دانش‌آموزان همواره بحث خودکشی در میان نیست، اظهار کرد: من همواره گفته‌ام خودکشی‌کردن از سخت‌ترین انواع حذف فرد از محیط اجتماعی است؛ بااین‌حال، کسانی که به مواد مخدر پناه می‌برند نیز به‌نوعی همان کسانی هستند که به سمت خودکشی اجتماعی حرکت کرده‌اند، اما خودکشی تدریجی یعنی اعتیاد را انتخاب کرده‌اند.

اسماعیل غلامی‌پور، جامعه‌شناس نیز درباره خودکشی دانش‌آموزان گفت: به نظرم علل خودکشی غم‌انگیز دانش‌آموزان یا به تعبیری دیگر خودکشی کودکان و نوجوانان تا حد زیادی متفاوت با خودکشی بزرگسالان باشد. تحقیقات اندکی که درباره خودکشی این سنین انجام شده است، نشان می‌دهد وجود افکار خودکشی با شدت و ضعف‌های مختلف در آن‌ها کم نیست و این عجیب است. اما درباره چرایی خودکشی‌های غم‌انگیز اخیر، چون هیچ تحقیق علمی‌ای روی آن‌ها انجام نشده است، نمی‌توانیم به‌طور دقیق بگوییم زمینه‌ها و علل و همچنین انگیزه کودکان برای اقدام به خودکشی چه بوده است.

خودکشی در ایران

خودکشی در جهان سالانه جان یک‌میلیون نفر را می‌گیرد. آمار جهانی می‌گوید به‌طور متوسط، ۱۳۲ خودکشی در روز اتفاق می‌افتد. این نوع از مرگ یک نگرانی جهانی است که هزینه‌های هنگفتی را بر سیستم مراقبت‌های بهداشتی تحمیل می‌کند. در سرتاسر جهان، نرخ خودکشی ۱۰.۵ در هر صد هزار نفر است.

در میان جوانان ۱۵ تا ۲۹‌ساله، خودکشی دومین عامل مرگ‌و‌میر پس از تصادفات جاده‌ای است. بیشتر خودکشی‌ها در کشور‌های با درآمد کم و متوسط اتفاق می‌افتد. این اعداد تنها بخشی از آمار خودکشی جهانی هستند؛ چرا‌که ما در جهان با فقدان ثبت خودکشی به دلیل انگ‌زنی‌ها و همچنین پنهان‌کاری‌ها دولت‌ها مواجه هستیم.

بر اساس آمار‌های ارائه‌شده، در ۱۹ سال گذشته بیشترین میانگین خودکشی برای استان ایلام با ۱۷.۳ در هر صد هزار نفر بوده است. بعد از آن کرمانشاه با ۱۳.۶ در صد هزار نفر و سپس لرستان با ۱۱.۱ در صد هزار نفر قرار دارند. البته این داده‌های پزشکی قانونی، داده‌های خامی بود که تبدیل به نرخ کرده‌ام.

همچنین کمترین میانگین میزان خودکشی در بازه ۱۹ سال یاد‌شده مربوط به استان سیستان‌و‌بلوچستان با ۲.۳، خراسان جنوبی با ۲.۷ و همچنین استان یزد است. بیشترین میزان خودکشی ۱۹ سال گذشته در سال‌های ۹۷ و ۹۸ بوده که نرخ آن ۶.۲ در صد هزار نفر است. همچنین کمترین میزان آن نیز مربوط به سال‌های ۸۳ و ۸۶ با ۴.۲ است.

وی این را نیز گفت که میزان خودکشی در تهران، آذربایجان شرقی، اردبیل، اصفهان، فارس، قزوین، قم، مرکزی، مازندران و گیلان در این ۱۹ سال روند افزایشی داشته است. طبق آمار پزشکی قانونی، جوانان قربانیان اصلی خودکشی هستند و بیشتر خودکشی‌ها در بین افراد ۱۵ تا ۳۵‌ساله رخ می‌دهد.

همچنین ۵۴ درصد خودکشی‌های منجر به مرگ در میان جوانان زیر ۳۰ سال رخ داده است. طبق آمار وزارت بهداشت در سال ۹۹، صد هزار نفر در ایران اقدام به خودکشی کردند که این میزان نیز رو به افزایش است.

بعد از جوانان، مردان متأهل یا پدران، قربانیان بعدی هستند. تقریبا نیمی از خودکشی‌ها در بین افراد متأهل اتفاق می‌افتد. همچنین در سال ۹۹ مردان حدود ۶۵ درصد و زنان ۳۵ درصد خودکشی‌های اتفاق‌افتاده را شامل شدند و در سال ۹۸ مردان ۷۰ درصد خودکشی‌ها را شامل می‌شدند.

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: کودکان و نوجوانان صد هزار نفر خودکشی در ایران اقدام به خودکشی میزان خودکشی افزایش یافته دانش آموزان درصد خودکشی نرخ خودکشی نفر در سال خودکشی ها سال ها ۱۹ سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۴۵۰۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی

 

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که وضعیت نامناسب موجودی آب در سد‌های ۳ استان صنعتی، تحرکات تازه در قاهره برای برقراری آتش بس در غزه، معطلی ۱۴ ماهه لایحه امنیت شغلی کارگران و انتقاد رئیس قوه قضائیه از صدور برخی احکام در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:


تیترخوانی به جای نگاه علمی!


روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان تیترخوانی به جای نگاه علمی! نوشت: یکی از عوارض منفی سرگرم شدن مسئولین دولتی و حکومتی به امور حاشیه‌ای و فعالیت‌های سیاسی جناحی و حزبی بدون تابلو اینست که به گزارش‌ها، مقالات، مصاحبه‌ها و حتی خبر‌های مراکز تحقیقاتی، رسانه‌ای و آماری توجه کافی نمی‌کنند و به تیترخوانی اکتفا و براساس همان چیزی که در تیتر‌ها می‌بینند قضاوت می‌کنند و تصمیم می‌گیرند و عکس‌العمل نشان می‌دهند. نتیجه این می‌شود که هرگز هیچ مشکلی حل نمی‌شود و ابهامات و یا حتی سوء‌تفاهم‌ها باقی می‌مانند.
نمونه روشنی که اخیراً اتفاق افتاد، موردی است که مرکز پژوهش‌های مجلس تحت عنوان «باز هم تیترخوانی به جای نگاه علمی به یک گزارش» از آن خبر داده است. مرکز پژوهش‌های مجلس، در توضیح مطلبی درخصوص اظهارنظر‌ها نسبت به گزارش گردشگری این مرکز اعلام کرد این گزارش مربوط به فاصله زمانی سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۰ و با لحاظ کردن شرایط کرونائی و مرتبط به عملکرد دولت‌های قبل و غیرمرتبط با عملکرد دولت فعلی بوده است.


جالب است که مسئولین مرتبط با موضوع بدون اینکه به جزئیات گزارش توجه کنند تا بفهمند که این گزارش درصدد ایراد وارد کردن به عملکرد آنان و دولت فعلی نیست در برابر آن موضع گرفتند درحالی که اگر متوجه محتوای گزارش می‌شدند از آن استقبال می‌کردند. همین واکنش باعث شد مرکز پژوهش‌ها در توضیح اقدام خود به مسئولین مربوطه گوشزد کند «حداقل انتظار می‌رفت مسئولان دولت قبل به این مساله واکنش نشان می‌دادند نه مسئولان دولت فعلی».


این واقعه نشان می‌دهد موضعگیری براساس تیترخوانی جای نگاه علمی را گرفته و در بالاترین سطوح کارگزاری و حکمرانی کشور توجهی به محتوای گزارش‌های تحقیقی صورت نمی‌گیرد. این وضعیت در زمینه‌های دیگر به ویژه اخبار، مصاحبه‌ها، اظهارنظر‌ها و گزارش‌های رسانه‌ای نیز وجود دارد و افرادی که در بخش‌های روابط عمومی و اطلاع‌رسانی دستگاه‌های دولتی و حکومتی فعالیت می‌کنند، موضعگیری منفی را بر بررسی علمی و تلاش برای تصحیح عملکرد‌ها و تبدیل کردن نقاط قوت به نقاط ضعف ترجیح می‌دهند. این نوع برخورد با تحقیقات، آمارها، گزارش‌ها و اظهارنظر‌های مراکز علمی، رسانه‌ها و صاحبنظران قطعاً به زیان دولت و کشور است، زیرا به جای رفع نواقص به استمرار عملکرد‌های منفی دامن زده می‌شود و اوضاع هرگز به طرف بهبود یافتن به پیش نمی‌رود.


اوج این رفتار غیرعلمی را می‌توان در پاسخ دادن دستگاه‌های دولتی به انتقاد‌های نمایندگان مجلس از عملکرد مسئولین اجرائی مشاهده کرد. طبق اصل ۸۴ قانون اساسی نمایندگان حق دارند در تمام امور کشور اظهارنظر کنند. علاوه بر این، حق تحقیق و تفحص هم دارند. اصل ۷۶ قانون اساسی می‌گوید: «مجلس شورای اسلامی حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور را دارد.» و اصل ۸۶ می‌گوید: «هر نماینده در برابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلی و خارجی کشور اظهارنظر نماید.» در تمام چهار دهه گذشته این دو اصل اجرا شدند و نمایندگان مجلس درباره مسائل مختلف اظهارنظر کردند و معمولاً به نظرات آنان توجه نیز شد هرچند در مواردی بعضی دستگاه‌ها اِعمال این حق قانونی توسط نمایندگان را تاب نیاوردند و آن‌ها را تعقیب و یا از حقوقشان محرومشان کردند. متاسفانه این برخورد غیرقانونی در سال‌های اخیر تشدید و جوابیه دادن‌های پیاپی به سخنان میان دستور نمایندگان مجلس به یک رویه تبدیل شده است بطوری که وقتی روزنامه‌ها اقدام به انتشار اخبار مجلس می‌کنند در مواردی که خوشایند دولتمردان نیست بلافاصله جوابیه صادر می‌کنند و حتی روزنامه‌های منتشرکننده سخنان نمایندگان مجلس نیز به سیاه‌نمائی متهم می‌شوند!


کار دولتیان به معنای اینست که اولاً نمایندگان مجلس از حق قانونی خود که قانون اساسی به آن‌ها داده استفاده نکند و ثانیاً روزنامه‌ها دچار خودسانسوری شوند و از چاپ انتقاد‌ها خودداری نمایند. روشن است که چنی توقعی با حقوق ملت و مصالح کشور در تضاد است و روزنامه‌نگار اگر این شغل را برای خدمت به مردم برگزیده باشد هرگز تسلیم چنین خواسته خلاف شرافت روزنامه‌نگاری نخواهد شد.
راه حل این مشکل، استمرار جدال نیست. دولتمردان باید کسانی را به مسئولیت‌های مرتبط با مجلس و اطلاع‌رسانی دولتی بگمارند که به اخبار و گزارش‌ها نگاه علمی داشته باشند. چنین افرادی می‌توانند از طریق تعامل قانونی با رسانه‌ها و انتقادکنندگان راه را برای تفاهم هموار کنند و با بهره‌گیری از انتقاد‌ها به تبدیل شدن نقاط ضعف دولت‌ها به نقاط قوت کمک نمایند.


خودکشی پزشکان بهانه بیماران!


غلامرضا صادقیان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان خودکشی پزشکان بهانه بیماران! نوشت: «خودکشی پزشکان» گزاره‌ای شده است که گاهی از آن برای هدفی غیرانسانی بهره می‌گیرند. در توضیح این ادعا می‌گویم که خودکشی پزشکان با خودکشی مهندسان یا با هر یک از مشاغل دیگر، یکسان است، هرچند همگی تلخ و نپذیرفتنی است، و خودکشی پزشکان لزوماً فاجعه‌بارتر از خودکشی دیگران نیست. ممکن است ادعا شود خودکشی در دو استان مشخص که بالاترین نرخ خودکشی را دارند، با خودکشی پزشک تحصیلکرده که کشور برای او هزینه میلیاردی کرده و به او به‌شدت نیازمند است، قابل‌قیاس نیست. این حرف نیز اگرچه غیرانسانی است، اما به‌شرط پذیرش فرض آن، پزشکان تنها صنف تحصیلکرده‌ای نیستند که خودکشی می‌کنند، بسا موارد خودکشی دیگر در میان اقشار تحصیلکرده غیرپزشک دیده می‌شود. مضافاً این ادعا که «خودکشی پزشکان زیاد شده است» باید با عدد و رقم مشخص شود، نه با آنچه برخی فعالان اصلاح‌طلب هربار ادعا می‌کنند و نه با هیاهوی مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی که صراحتاً با نتیجه‌گیری انتهای سخن خود نشان داده است از این هیاهو که هیچ مرجع رسمی آن را تأیید نکرده و آماری مقایسه‌ای از آن در دست نیست، دنبال چیز دیگری است! این شخص به یک رسانه اصلاح‌طلب گفته است: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنت‌ها صعودی شده و احتمال دارد که به‌زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشور‌ها پیشی بگیرد. مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار روی خودکشی پزشکان، سختی‌کار، برخورد‌های خشن بیمار و خانواده بیمار و محیط پادگانی بیمارستان‌ها است. رزیدنت‌ها گاهی ۷۲ساعت نمی‌توانند بخوابند. از رزیدنت بیگاری می‌کشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده، هزینه‌های درمان بالا رفته است و بیمه‌ها هزینه را نمی‌پردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار می‌گیرند.»


این فاجعه‌ای بدتر از خودکشی است که برخی جملات را ردیف کنیم تا نتیجه بگیریم که مسئله خودکشی، به سختی‌کار و بحث مالی و دستمزد‌ها بازمی‌گردد؛ و سپس زمینه‌ای فراهم کنیم برای افزایش تعرفه‌ها و کاستن از آنچه «سختی کار» پزشکان می‌نامند. در این میان اتهام دیگری هم بزنیم که «مردم برخورد خشن با پزشک دارند»! واقعیتی که در جامعه شدیداً خلاف آن دیده می‌شود و هیچ صنفی محترم‌تر از پزشکان نیستند با آنکه برخورد برخی از آنان با بیمار، خشک و بی‌روح است. وارونه‌سازی واقعیت، کمکی به پزشکان نمی‌کند. باید یک نهاد نظارتی از چنین افرادی بخواهد آمار خود را در مقایسه با دیگر اقشار و مقایسه با کل و با بقیه کشور‌ها دقیق و مستند عرضه کنند. چیزی در دست ندارند، جز هیاهو و تولید محتوا برای کسی که از خودکشی پزشکان می‌رسد به تقبیح عنبر نسا!


وضعیت جامعه پزشکی ما نشان می‌دهد آنان نیز مانند صنوف دیگر، یک کلیت و اکثریت خوب و بلکه به نسبت دیگر صنوف، اکثریت مطلق خوب‌تری دارند. ولی یک پزشک بد نسبت به یک کارگر بد، صدای بدبودنش همه‌جا را پر می‌کند. اگر جامعه پزشکی نیز در تهذیب اخلاق کوشا نباشد، مانند بقیه، همان سرنوشت شوم بی‌اخلاقی را پیدا می‌کند و اینجا فریاد واپزشکا! واپزشکا! شعاری بیش نیست. 


در نیمه دوم دهه ۷۰، دو انترن جوان در بحبوحه گلدکوئست به کیهان آمدند، با وضعیتی پریشان و نگران! حرف‌شان دقیقاً این بود: «حالا که کسانی با گلدکوئست یک‌شبه میلیونر می‌شوند، چه انگیزه‌ای برای درس‌خواندن ما باقی می‌ماند»! مشخص است که این عبارات بی‌نیاز از هرگونه توضیح اضافی است. در همان سال‌ها یک شبکه مافیایی در وزارت بهداشت، ماجرای تقلب در آزمون دستیاری را بین سال‌های ۷۷ تا ۸۲ رقم زد. من در کیهان افشاگر این فساد بودم. پزشکانی که ۶۰ میلیون تومان پول آن زمان معادل ۳۰ میلیاردتومان پول اکنون را برای خرید کلید تقلب پرداختند و هرگز از دستیاری و بعد تخصص حذف نشدند و پروانه‌ای هم باطل نشد. این هم نمونه‌ای از نفوذ بی‌اخلاقی و فساد در هر صنفی است و اینجا صنف پزشک. هرچند همان زمان در کیهان نوشتم که بحث‌هایی از نفوذ سیاسی برای هدایت عده‌ای خاص به دوره تخصص پزشکی مطرح است. باز در همان حدود دو موضوع ورود خون‌های آلوده از فرانسه و خرید یک دستگاه پالایش خون آلوده را در کیهان افشا کردم که برای آن با شکایت وزارت بهداشت دولت اصلاحات ۱۱ بار به دادگاه رفتم، اما در نهایت بیماران هموفیلی و بازماندگان درگذشتگان، بر اثر آن افشاگری با پیروزی در دادگاه، دولت را مجبور به پرداخت بزرگ‌ترین خسارت تاریخ دولت‌های قبل و بعد از انقلاب به‌عنوان دیه بیماران کردند. میزان تکذیب و انکار وزارت بهداشت درباره این تخلفات نیز برگ زرین دیگری از وضعیت اقلیت فسادپذیر و فسادخوی هر جامعه‌ای دارد- و اینجا پزشکان!
اکنون سوارشدن روی ادعایی دیگر را شاهدیم: افزایش خودکشی پزشکان! اما مسموع نیست. پزشکان هم مشکل و سختی دارند مثل بقیه جامعه. مگر بقیه در حال خور و خواب و خستگی‌درکردن هستند؟! حتی خبر تازه که یک جمع ۲۵ نفری از پزشکان نیز مثل همه کسانی که مشروب تقلبی می‌خورند، مشروب تقلبی خوردند، نشان می‌دهد در شاخص‌های اجتماعی همه مثل هم هستند، یعنی همه‌چیز علی‌السویه است؛ و تعریف یک «تفاوت» با هدف خاص پذیرفتنی نیست.

نوبت «وعده صادق» اقتصادی


 مصطفی منتظر طی یادداشتی در شماره امروز خراسان نوشت: عملیات ترکیبی «وعده صادق» دارای ابعادی گسترده و چندلایه‌ای برای ایران، منطقه و جهان بوده است که متاسفانه مسئولان بخش‌های غیرنظامی به درستی از آن استفاده نمی‌کنند. طوفان الاقصی، اولین حمله به منطقی بود که کشور‌های عربی را وارد جریان عادی‌سازی با اسرائیل می‌کرد و یک ائتلاف عربی-عبری را برای جایگزینی آمریکا در منطقه می‌نشاند. یعنی آمریکا قصد داشت تا برای کم کردن حضور در خاورمیانه و تمرکز در شرق آسیا، قواعدی از یک جریان امنیتی و اقتصادی را پایه بنهد تا ایران و محور مقاومت خودبه‌خود حذف شوند. این منطق با توافق آبراهام شروع و با کریدور آیمک تداوم یافته بود. اما حالا این توافق، بخش بزرگی از معنای امنیتی خود را از دست داده است. مجموعه کشور‌های حاضر در آن با رهبری آمریکا با تمام توان نتوانستند در مقابل صرفا ۱۰۰ موشک بالستیک و ۴۰۰ پهپاد از منطقه کوچک سرزمین‌های اشغالی حفاظت کنند، پس بخش امنیتی در وعده صادق فروریخته است. اما مسئله این است که بخش اقتصادی آن به قوت خود باقی است. آنچه ایران باید انجام دهد، شکل‌دهی به یک پیوست اقتصادی برای وعده صادق در عرصه ایجابی است. یعنی ایران می‌تواند حفظ امنیت کشور‌های حاشیه خلیج فارس را تا حدی تضمین کند و در ازای آن، قرارداد‌های روی زمین و استراتژیکی با آن‌ها ببندد که تحقق آن برای هر دو طرف سودمند و ترک آن هم به شدت مضر است. قرارداد‌هایی که معنای همکاری استراتژیک را درون خود داشته باشد. 
یعنی علاوه بر بازی دوطرفه، متضمن یک معنای بزرگ‌تر در معامله با کشور‌های بزرگ و قدرتمند باشد. نکته این است که اگر از این ظرفیت استفاده نشود، طرف مقابل با اهرم اقتصادی و فشار عمومی به ایران، عملا آورده آن را محو کرده و دوباره دست خود را بالاتر از دست ایران قرار می‌دهد. یعنی آثار امنیتی به وجود آمده هم با تکانه‌های اقتصادی جامعه ایران، نابود خواهد شد. این عملیات می‌تواند در پرونده ایران-آمریکا هم تغییر جدی ایجاد کند. آمریکایی‌ها حالا می‌دانند که بدون خواست ایران، نمی‌توانند حضور خود در خاورمیانه را به سلامت کاهش دهند. پس باید امتیازی در ازای آن بدهند. 
این همان چیزی است که ایران باید آن را تعریف کند و نه اینکه آمریکایی‌ها تعریف کنند و ایران آن را جرح و تعدیل دهد. توافقی که در آن مسئله اصلی «رفع تحریم» نیست بلکه «انتفاع اقتصادی ایران» است؛ و البته تمام مسائل سیاست خارجی ایران و پرونده‌های آن را شامل نمی‌شود بلکه به عنوان بخشی از مسئله اقتصاد ایران مورد توجه واقع‌بینانه قرار می‌گیرد. همان گونه که از تلاش‌های حاج قاسم در بازکردن مسیر زمینی چابهار به سواحل مدیترانه به درستی استفاده نشد، این فرصت تاریخی هم در حال از دست رفتن است. راه‌حل، خروج از چارچوب‌های ذهنی برجام، مذاکره حقوقی برای رفع تحریم، رفع تنش، توافقی برای فروش نفت، اعتماد به همسایه بدون توجه به شرایط جهانی و... است که چندین بار تجربه شده و همگی شکست خورده است.

دیگر خبرها

  • خودکشی پزشکان بهانه بیماران! /تیترخوانی به جای نگاه علمی! /نوبت «وعده صادق» اقتصادی
  • افزایش حقوق کارکنان دانشگاه آزاد
  • افزایش ۳۰ تا ۳۵ درصدی افزایش حقوق در دانشگاه آزاد اسلامی
  • ‌وزارت کشور بر افزایش مشارکت دور دوم انتخابات‌ تاکید دارد
  • بارش‌ها در ایران ۹ درصد افزایش یافت / کاهش ۸ درصدی ورودی آب به سدهای کشور
  • خودکشی پزشکان ایرانی در مرز هشدار؛ مشکل کجاست؟
  • پیش‌بینی تازه درباره قیمت ارز، طلا، مسکن و خودرو
  • چرا آمار خودکشی پزشکان بالا رفته؟ / این طبقه مانند گذشته نزد مردم محترم نیست
  • افزایش ۳۵۳ درصدی آتش سوزی در طبیعت ایران | بیشترین آتش سوزی جنگل در چه ساعاتی رخ می دهد؟ | ۹۵ درصد حریق ها عامل انسانی دارد
  • وقتی باشگاه های فوتبال از برنامه های دوستیابی برای انتخاب سرمربی جدید خود استفاده می کنند / انیمیشن بلیچر ریپورت